اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست

همه با قافیه ی عشق مصیبت دارند

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسول» ثبت شده است

از دوران کودکی معمولا به افراد درس‌های مختلفی از جمله تاریخ، علوم و ریاضی آموزش داده می‌شود، اما آموزش‌هایی مانند شناسایی احساسات یا مقابله‌ با آن‌ها از دوران کودکی به کودکان یاد داده نمی‌شود. این مهارت‌ها می‌توانند با ارزش باشند، اما متاسفانه در نظام آموزشی تدریس نمی‌شوند. در این مقاله با هوش هیجانی یا Emotional Intelligent آشنا می‌شویم.

رسول باقرصاد

زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست                                                                       

           هر کسی نغمه خود خواند از صحنه رود                       


                                     صحنه پیوسته به جاست 


                     خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

 

 

 

به وبلاگ خودتون خوش آمدید

امیدوارم از مطالب لذت ببرید

منتظر نظرات و انتقادات خوبتون هستم

با خوشحالی پیشنهاداتتون رو برای بهتر کردن فضای وبلاگ دنبال میکنم

رسول باقرصاد

 در سرزمینی که نتوان مردانه زیست ،،،،، 

مردانه مردن زندگیست!!!    (کوروش بزرگ)    

 

 

کوروش بزرگ. اولین فرمان روا سلسله ی بزرگ جهان یعنی امپراتوری هخامنشیان در ایران است که از سال ۵۵۵ قبل از میلاد در ایران و بیش از نیمی از جهان حکومت واحدی داشت و در سال ۳۳۰ قبل از میلاد با...شکست از اسکندر گجستک نابود شد. کوروش کبیر که در سال ۵۸۰ قبل از میلاد چشم به دنیا گشود در کودکی به دلیل خواب نما شدن پدر بزرگش اژی دهاک در بدو تولد دزدیده شد و به دست زن و مردی چوپان سپرده شد که البته دور از اژی دهاک. چون آژی دهاک دستور کشتن اورا داده بود ولی وزیز آژی دهاک که هریاکوس نام داشت اورا نکشت و ...

رسول باقرصاد

با تشکر از دوست خوبم محمدسعید عابدینی برای تهیه ی ای نمودار(saeidab.blog.ir)



نمودار سرگذشت ایران

رسول باقرصاد

نقل شده که کسی در خواب امیر کبیر را میبیند که در بهشت در بنایی بزرگ و منزلگاهی رفیع سکونت دارد از وی خواستار دلیل این جایگاه رفیع و این بنای بزرگ مشود

امیر کبیر در جواب این شخص میگوید:

وقتی در حمام فین کاشان شاهرگ دستانم را بریدند چند لحظه مانده به مرگم تشنگی بر من غلبه نمود و خواستم درخواست جرعه ای آب کنم که به یاد تشنگی مولایم حسین در دشت کربلا و لحظه ی مرگ مولایم افتادم و پیش خودم گفتم تشنگی من در برابر تشنگی امام حسین و یارانش هیچ است و شرم کردم که آّب درخواست کنم و با همان تشنگی جان دادم در قبر مولایم حسین نزد من آمد واین بنا ومنزلگاه را به خاطر شرمی که در لحظه مرگ کرده بودم به من هدیه کرد

رسول باقرصاد