اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست

همه با قافیه ی عشق مصیبت دارند

طبقه بندی موضوعی

راز بسم الله مجریها و مرسیها

سه شنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۶، ۱۲:۱۹ ق.ظ

 

میلاد "حضرت زینب" ، عقیله بنی هاشم بر تمام شیعیان جهان مبارک


راز " بسم الله مجریها و مرسیهای " عشق

می زنم با اذن تو بر قلب دریا های عشق

 

می زنم تا که بگویم من که حیران تو ام

من اگر گاهی مسلمانم مسلمان تو ام

 

مطلع الفجر " غزل های منی بانوی عشق

جلوه کرده از فراز گنبدت سوسوی عشق

 

در اصول فقه شعر و شاعری واجب تویی

مطلع مدح علی ابن ابی طالب تویی

 

این ابالفضلی که قدش آیه های محکم است

قامتش در پیش پای حضرت زینب خم است


شانه ی عباس جای پای زینب می شود

دست اکبر هم رکاب زیر مرکب می شود

 

در رکابش دست هایی چون پیمبر رفته است

بس که این دختر همه چیزش به مادر رفته است

 

آسیه ، هوا و مریم ؛ فاطمه بنت اسد

یک نفر در کل عالم مثل زهرا می شود

 

این مقام شاخص زهرا شدن عنوان تو

آذری می خوانمت " جانیم سن قربان " تو

 

کار من مدحت نبوده ؛ من پیشمان می شوم !

لاجرم من دست بر دامان عمان می شوم

 

کیست این زن ؟ زن مگو مرد آفرین روزگار

تیغ بران کلامش تیز تر از ذوالفقار

 

کربلا را واژه در واژه مجسم می کند

منبر مسجد به زیر خطبه قد خم می کند

 

جلوه کرد ، آیه در آیه شان و تفسیر علی

مسجد کوفه شده خیبر و شمشیر علی

 

در هوا دارد دوباره بانگ " هو هو " می زند

نعره های حیدری " این تفرو " می زند

 

از شکوه تو قلم مانده ؛ زبانم قاصر است

هر دل بی دل به پای عشق تو خود شاعر است

 

از شکوهت مثنوی هم قامتش خم می شود

مدح تو در یک غزل شاید مجسم می شود

 

پیش پای تو پدر هم روی پا برخواسته

خوش به حال هر کسی  فرزند دختر خواسته

 

لطف بابا هاست معمولا به دختر بیشتر

تازه این بابا اگر باشد که حیدر بیشتر

 

اکثرا گویند مردم دختران بابایی اند

رفته اما خلق این دختر به مادر بیشتر

 

در حد عقلم برای مدح تو این کافی است

ارث مادر می رسد بی شک به دختر بیستر

 

بعد زهرا مادر این خانواده زینب است

کربلا حس می شود در روز آخر بیشتر

 

هر نفر از اهل این خانه " کریم ابن الکریم "

در مدینه می زنند این خانه را در بیشتر

 

شأن نشان تطهیر و نور و سابقون سابقون

آنکه در " سیر الی الله اش " دهد سر بیشتر

 

از حریم لیلی و مجنون ؛ اساطیر جنون

حد شأن عشق این خواهر برادر بیشتر

 

بیشتر هایی که گفتم از تو خیلی کمتر است

گر به اعجاز است زینب لااقل پیغمبر است

 

از همان وقتی که در گهواره چشمش باز شد

با نگاه اولش در آسمان اعجاز شد

 

چشم هایش خیره شد تا دید سرتا پا حسین

بعد از این جا تا همیشه " ما رایت الا حسین "

 

مثل او در کل عالم یک نفر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

 

باز فرمانده به لشگر اذن و فرمان داده است

عمه ی سادات در عالم فراخوان داده است

 

عمه ی سادات گفته لشگرش راهی شود

هرکسی جا مانده باید آخرش راهی شود

 

منتظر مانده خروش لشگرش صف پشت صف

تا بیاید چند گردانی که ماندند از نجف

 

لشگر زینب دوباره می زند در جاده ها

می رود گردان به گردان پادگان کربلا

 

می رسند و مقصد لشگر مشخص می شود

سیل لشگر راهی بیت المقدس می شود

 

روی سربند همه هر کس که در هر منصب است

"طرح ناب کُلُنا عَباسُکِ یا زینب است"

 

 

محسن سلطانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">