اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست

همه با قافیه ی عشق مصیبت دارند

طبقه بندی موضوعی



از:پریدخت

به:آقا سید محمود



تصدقت گردم. امیدوارم که در کمال صحت و سلامت باشید. دوبار مِن قبل از این کاغذ قلمی کردم دادم عیسی خان معین التجار که به استانبول عازم بود برایتان ارسال کند که گویا نرسیده. دلشوره افتاده به جانم. بهار رسید و شما هنوزا نیامدید...در فقره فراق لاعلاج است زن جماعت... در عجبم از خلقت این مخلوقه که گوشت از استخوان در دیزی قلقل به انگشت جدا میکند و نمی سوزد و فراق بگو پلک به هم زدنی ... کبابش میکند...امشب که گوشه این حجره تاریک و بی سراغ نشسته ایم و شرح هجران میکنیم همه در هیابگیر شب عیدند... آقاجانمان سپرده از تبریز آجیل و خشکبار و حلویات مرسول دارند و مادرجانمان هم که دمار از روزگار بیگم باجی و بقیه کشیده است. از دوروز پیش آقاجانمان مشت اسماعیل را براق کرده که ته عمارت هیزم جمع کرده به جهت عید چهارشنبه سوری. امروز که چهارشنبه سوری بود بیگم باجی ناغافل به حجره ام آمد و دید که دارم اشک میریزم دستمان را کشید که بیا و از روی آتش بپر شگون دارد. آقا سید محمود تصدقت بیگم باجی چه میفهمد فراق چیست ؟ ما دلمان همین طهران بعد از چهارشنبه سوری است. بی دل و دماغم سیدجان دل که به قاعده نباشد تو بگو جنت اعلا به ولای علی که خوش نمی گذرد. شما هم که انگار نه انگار ... گله ندارم قربانت شوم اما به خدا حواستان به دل ما نیست. دورت بگردم دل خمره سیر ترشی نیست که به بندش کنی و هفت سال بگذاری برسد و عمل بیاید، پیاز داغ است شش دانگ حواس می خواهد رو برگردانی جزغاله شده است و آه از دل جزغاله ما... برایتان یک مشت ماش خیس داده ام سبزه سبز کنم. جایتان در دل که سبز هست در عمارت هم سبز باشد... شمارا به جدتان آقا سید حواستان به دل ما باشد. سه روز پیش با بیگم باجی خیاط خانه رفتیم لباس عیدمان را به قاعده کنیم نیکو بود ، برگشتنا بیگم باجی دستمان را گرفت و به عکاسخانه سرکیسیان برد و با لباس جدید فوتوی یادگار انداختیم یک نسخه اش را پشت نویسی کرده ام خدمتتان ارسال می کنم بماند...شما که نیستید ما اصلا دست دلمان به رخت نو و آرا گیرا نمی رود. مگرنه که رسول (ص) فرمود: زن گل است ... گل رسیدگی می خواهد... نیستید رسیدگی به دل ما هم نیست ...فی النهایه اینکه علاج کام تلخ ما شمایید نه از دست نوروز کاری بر می آید نه موزیکانچی و مطرب و نه رخت و لباس نو و نه سرخاب سفیداب... شرح دلتنگی فرصت به شرح اوضاع وطن نداد اما مختصرا عارضیم که وطن پریدخت است و پریدخت وطن زخمی بر زخمی و رنجی بر رنجی... زیاده مصدع نمیگردم ...قربانت پریدخت...




#نویسنده:حامد عسگری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">