اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

//محلی برای دلنوشته ها ، شعرو داستان ، مطالب متنوع و مطالبی که برای استراحت ذهن مفیدند.//

اینجا جهانی دیگر است

مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست

همه با قافیه ی عشق مصیبت دارند

طبقه بندی موضوعی

پریدخت


از:پریدخت

به:آقا سید محمود


تصدقت گردم کاغذتان رسید. بوسیدم و بردیده مالیدم بارها خواندم و خواندم ...که دست خط محبوب با دل همان میکند که باهار با درخت. همسر محترم سادات خانم که منزلشان پشت خانه شتردارها بود از باکو چرخ رشته بری خریده بودند رفته بودیم به تماشا. خلقتی خدا نمک و آرد و آب را ممزوج میکنی ترش که شد چانه چانه توی چرخ می اندازی دسته اش را می چرخانی از آن ور رشته بیرون می آید عین موی دم اسب یک اندازه و

رسول باقرصاد
پریدخت
قصد کردم چند تا از نامه هایی که آقای حامد عسگری نوشتند و قراره توی کتاب پریدخت چاپ کنند رو به مرور بذارم که بخونید و لذت ببرید و مشتاق بشید برای خریدن کتاب ایشون 
لازم به ذکره که همه این نامه ها رو از صفحه خودشون در اینستا گرام کپی میکنم و انتشار میدم
امیدوارم خوشتون بیاد که البته نمیشه کسی از قلم آقای عسگری خوشش نیاد
رسول باقرصاد

من از همه ی قهوه های تلخ که برای شیرینیه دیدن نامت در ته فنجان سرکشیدم،

از تمام فالهای حافظی که برای بار دهم میگرفتم تا حرف دلم برآید،

از قنوت هایی که در ربناهایش تو را جا دادم ،

 ممنونم...!

از خط خطی های کف دستانم که تو را داشتن تعبیرشان کردم و

از همه ی خواب های دم سحر که دستان محرم شده ات رانشانم داد ،

دو رکعت نماز صبح ،

دو رکعت نماز شکر ،

 ممنونم...!

از آبهای نطلبیده ای که برایم مراد بود،

از پاییزی که هر سال باز هم به موقع می آید ،

از بارانهایی که نیمه شب ها میزند تا نتوانم تنها دلتنگی را زیر بغل بزنم و آواره خیابان های دو نفره شوم ،

ممنونم...!

از پلک چشمانم که بعد از ظهر جمعه ها میپرد ،

از یا کریم هایی که راه خانه گم کرده اند ،

ممنونم...!

من از تمام کلماتی که خودشان ردیف و قافیه میشوند برای تو ،

من از تو ،

از سرنوشتم ،

ممنونم...!

فاطِمه_ام

رسول باقرصاد

                       نازنینا رخ خوبت به دعا خواسته ام
                      می نمای آن رخ آراسته و می کن ناز

                                                               سر مپیچان که به رخسار تو داریم امید
                                                               رخ مپوشان که به دیدار تو داریم نیاز


#اوحدی
رسول باقرصاد

  • و خدا نزدیک است
  • او همین واحد بالایی ما می شیند
  • من رفیقم با او
  • گاه گاهی به سراغش روم و گاه سراغم آید
  • با هم از خویش سخن می گوییم

  • من و او مدتها است ،
  • درد دلهای فراوان داریم .
  • بیشتر، صحبت من گرم کند محفل ما را چون او
  • کم سخن گوید و در دل ریزد ،
  • همه ی دردش را .
  • هر زمان خانه ی او مهمانم ،
  • او پذیرایی گرمی کند و چایی داغی ریزد
  • و برایم با صوت
  • متن قران خواند .
  • گاه اگر پیش آید ،
  • من برایش شعر از ،
  • حافظ و سعدی و سهراب سپهری و فریدون مشیری خوانم .
  • گاه از فرط غرور ،
  • چند بیت از غزل و شعر خودم می خوانم .
  • گاه او می رنجد
  • از من اما کافی است ،
  • یک (( غلط کردم )) خالی ولی از روی صداقت گویم ،
  • تا ببخشد من را .
  • او دلش می گیرد ،
  • که چرا گاه همین واحد پایینی ما ،
  • حرمت بودن او را راحت ،
  • زیر پا می شکنند .
  • یا همین خانه ی پشتی هرگز
  • پاسخ دعوت مهمانی او را ندهند ...
  • او ولی باز به دل ریزد و حرفی نزند .
  • وقتی از واحد او می خواهم ،
  • بروم خانه ی خود
  • او به من می گوید
  • باز هم سر بزن و حالی پرس
  • چون غریبم اینجا !
  • من در آغوش کشم با همه احساس و وجودم او را
  • گونه اش می بوسم
  • و در آخر با اشک
  • دستی از دور تکان می دهم و می آییم ،
  • واحد پایینی ...
  • لیک هر وقت دلم می گیرد
  • باز در خانه ی او مهمانم
  • چون خدا نزدیک است
  • او همان واحد بالایی ماست.
رسول باقرصاد

از دوران کودکی معمولا به افراد درس‌های مختلفی از جمله تاریخ، علوم و ریاضی آموزش داده می‌شود، اما آموزش‌هایی مانند شناسایی احساسات یا مقابله‌ با آن‌ها از دوران کودکی به کودکان یاد داده نمی‌شود. این مهارت‌ها می‌توانند با ارزش باشند، اما متاسفانه در نظام آموزشی تدریس نمی‌شوند. در این مقاله با هوش هیجانی یا Emotional Intelligent آشنا می‌شویم.

رسول باقرصاد

 در سرزمینی که نتوان مردانه زیست ،،،،، 

مردانه مردن زندگیست!!!    (کوروش بزرگ)    

 

 

کوروش بزرگ. اولین فرمان روا سلسله ی بزرگ جهان یعنی امپراتوری هخامنشیان در ایران است که از سال ۵۵۵ قبل از میلاد در ایران و بیش از نیمی از جهان حکومت واحدی داشت و در سال ۳۳۰ قبل از میلاد با...شکست از اسکندر گجستک نابود شد. کوروش کبیر که در سال ۵۸۰ قبل از میلاد چشم به دنیا گشود در کودکی به دلیل خواب نما شدن پدر بزرگش اژی دهاک در بدو تولد دزدیده شد و به دست زن و مردی چوپان سپرده شد که البته دور از اژی دهاک. چون آژی دهاک دستور کشتن اورا داده بود ولی وزیز آژی دهاک که هریاکوس نام داشت اورا نکشت و ...

رسول باقرصاد

با تشکر از دوست خوبم محمدسعید عابدینی برای تهیه ی ای نمودار(saeidab.blog.ir)



نمودار سرگذشت ایران

رسول باقرصاد

نقل شده که کسی در خواب امیر کبیر را میبیند که در بهشت در بنایی بزرگ و منزلگاهی رفیع سکونت دارد از وی خواستار دلیل این جایگاه رفیع و این بنای بزرگ مشود

امیر کبیر در جواب این شخص میگوید:

وقتی در حمام فین کاشان شاهرگ دستانم را بریدند چند لحظه مانده به مرگم تشنگی بر من غلبه نمود و خواستم درخواست جرعه ای آب کنم که به یاد تشنگی مولایم حسین در دشت کربلا و لحظه ی مرگ مولایم افتادم و پیش خودم گفتم تشنگی من در برابر تشنگی امام حسین و یارانش هیچ است و شرم کردم که آّب درخواست کنم و با همان تشنگی جان دادم در قبر مولایم حسین نزد من آمد واین بنا ومنزلگاه را به خاطر شرمی که در لحظه مرگ کرده بودم به من هدیه کرد

رسول باقرصاد

داستان واقعی:
خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند.
منشی فوراً متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامی گفت: «مایل هستیم رییس را ببینیم.»
منشی با بی حوصلگی گفت: «ایشان امروز گرفتارند.»
خانم جواب داد: « ما منتظر خواهیم شد.»...
رسول باقرصاد